هیچکس به اندازه بالشتم تنهاییم را درک نکرد...هیچکس .....حتی خدا خدايا بين من و گناه سيم خاردار بكش و اين فاصله را مين گذاري كن

داستان مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی‌رفت


 

شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.»

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.

هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.»

وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید .

نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.

چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟»

پس فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.»

 

منبع:

داستان‌های علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.



تاريخ : چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, | 8:26 | نویسنده : ف - م |

حادثه کربلا دارای ویژگی‌هایی است که آن را از جمیع حوادث و رخدادهای تاریخ از بدو خلقت تاکنون، از آنهایی که به ثبت رسیده و گفته شده و از آنهایی که تا به امروز اثری کتبی یا خاطره‌ای از آنها باقی‌مانده است متمایز می‌‌نماید، به گونه‌ای که اگر کل تاریخ بشریت را کره زمین فرض کنیم و حوادث گوناگونی که در طول تاریخ روی داده، ناهمواری‌ها و پستی و بلندی‌های زمین تصور نماییم، واقعه عاشورا به مثابه قله اورست  خواهد بود که به طور غیرقابل انکاری بلندترین و برجسته‌ترین قله دنیاست و دارای آنچنان استحکام و عظمتی است که گمان نمی‌رود عمر آن از عمر کره زمین کمتر باشد.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, | 11:58 | نویسنده : ف - م |

معانى گوناگون انتظار 


من فقط یک جمله در باب انتظار عرض مى‏کنم. این‏که در روایات ما وارد شده است که افضل اعمال امت، انتظار فرج است، یعنى چه؟ مگر انتظار چیست؟ انتظار ظهور حضرت ولىّ‏اللَّه‏الاعظم(ارواحنافداه)، مگر چه مضمون و چه معنایى در بطن خود دارد که این‏قدر داراى فضیلت است؟ یک معناى انحرافى در باب انتظار بود که خوشبختانه امروز از آن فهم و برداشت غلط، اثر چندانى نیست.

کسانى که مغرض و یا نادان بودند، این‏طور به مردم یاد داده بودند که انتظار، یعنى این‏که شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحى دست بکشید و منتظر بمانید، تا صاحب عصر و زمان، خودش بیاید و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را برطرف نماید!
انقلاب، این منطق و معناى غلط و برداشت باطل را، یا کمرنگ کرد و یا از بین برد.

پس بحمداللَّه این معنا، امروز در ذهن جامعه‏ى ما نیست. اما معناى صحیح انتظار، داراى ابعادى است که توجه به این ابعاد، براى کسى که مى‏داند در فرهنگ اسلام و شیعه، چه‏قدر به انتظار اهمیت داده شده، بسیار جالب است.

یک بُعد، این است که انتظار به معناى قانع نشدن به وضع موجود است. «انتظار داریم»، یعنى هرچه خیر و عملِ خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیرکافى است و منتظریم، تا ظرفیت نیکىِ عالم پُر بشود. یک بُعد دیگر از ابعاد انتظار، دلگرمى مؤمنین نسبت به آینده است. انتظار مؤمن، یعنى این‏که تفکر الهى - این اندیشه‏ى روشنى که وحى بر مردم عرضه کرده است - یک روز سراسر زندگى بشر را فرا خواهد گرفت. یک بُعد انتظار این است که منتظر، با شوق و امید حرکت بکند. انتظار، یعنى امید. انتظار، ابعاد گوناگون دیگرى هم دارد.

ملت ما باید روح انتظار را در خود زنده کند

ما ملتى منتظر هستیم؛ ملتى که به امید پیشرفت و موفقیت، اقدام و تلاش و انقلاب کرد و موفق شد. ما امروز براى انتظار، باید باب بخصوصى در زندگى خود باز کنیم. حقیقتاً ملت ما باید روح انتظار را به تمام معنا در خود زنده کند. «ما منتظریم»، یعنى این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پیگیرى، این دنیایى که به وسیله‏ى دشمنان خدا و شیاطین، از ظلمات جور و طغیان و ضعیف‏کشى و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پُرشده است، در سایه‏ى تلاش و فعالیت بى‏وقفه‏ى ما، یک روز به جهانى تبدیل خواهد شد که در آن، انسانیت و ارزشهاى انسانى محترم است و ستمگر و زورگو و ظالم و قلدر و متجاوز به حقوق انسانها، فرصت و جایى براى اقدام و انجام خواسته و هوى‏ و هوس خود، پیدا نخواهد کرد. این روشنایى، در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد.

 

اعتماد و امیدوارى به آینده، یکى از ابعاد انتظار


انتظار، یکى از پُربرکت‏ترین حالات انسان است؛ آن هم در انتظار دنیایى روشن از نور عدل و داد. «یملأ اللَّه به الارض قسطا و عدلا». خداى متعال به دست او، سرزمین بشرى و همه‏ى روى زمین را از عدالت و دادگسترى پُرخواهدکرد. انتظار چنین روزى را باید داشت.

نباید اجازه داد که تصرف شیطانها و ظلم و عدوان طواغیت عالم، شعله‏ى امید را در دل خاموش کند. باید انتظار کشید. انتظار، چیز عجیبى است و داراى ابعاد گوناگونى مى‏باشد. یکى از ابعاد انتظار، اعتماد و امیدوارى به آینده و مأیوس نبودن است.

همین روح انتظار است که به انسان تعلیم مى‏دهد تا در راه خیر و صلاح مبارزه کند. اگر انتظار و امید نباشد، مبارزه معنى ندارد و اگر اطمینان به آینده هم نباشد، انتظار معنى ندارد. انتظار واقعى، با اطمینان و اعتماد ملازم است. کسى که شما مى‏دانید خواهد آمد، انتظارش را مى‏کشید و انتظار کسى که به آمدنش اعتماد و اطمینان ندارید، انتظارى حقیقى نیست. اعتماد، لازمه‏ى انتظار است و این هر دو، ملازم با امید است و امروز این امید، امرى لازم براى همه‏ى ملتها و مردم دنیا مى‏باشد. ....



تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, | 11:50 | نویسنده : ف - م |

 

-تاریخچه حجاب:

 

-حجاب و افزایش شخصیت زن:

 

-استحکام پیوند خانوادگی :

 

-عامل استواری جامعه :


ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, | 10:43 | نویسنده : ف - م |

اما چرا برخلاف ضریح و مرقد امان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است.

در این باره روایت های گوناگونی وجود دارد. اما مجموع این روایت ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می رسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب «الارشادات» آورده است. او در بخشی از این کتاب نام 17 نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و  نوشته است:«آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام ـ علیه السّلام ـ آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ (علی اکبر) از جملة آنان است.برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیک‌ترین محل است.»

در بعضی از روایات دیگر از جمله کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد قمی هم آمده است: «امام سجاد ـ علیه السّلام ـ (با قدرت امامت و ولایت) به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند.

 پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس ـ علیه السّلام ـ رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد. سپس به بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرزندش علی اکبر ـ علیه السّلام ـ است؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین ـ علیه السّلام ـ را غریبانه کشتند، بر او می‌گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می‌سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.

بنابراین به نظر می رسد گوشه های اضافی ضریح مطهر امام حسین(ع) محل دفن پسر بزرگ ایشان یعنی حضرت علی اکبر(ع) باشد و محل دفن  نوزاد شش ماهه اباعبدالله الحسین(ع) یعنی علی اصغر(ع) نیز روی سینه پیکر مطهر امام حسین(ع) باشد.



تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, | 8:27 | نویسنده : ف - م |

هر کس گمان کند دوستدار من است و علی را دشمن بدارد، دروغ گفته است.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, | 16:47 | نویسنده : ف - م |

نهضت عاشورا و قیام امام حسین(ع) قیام حق در برابر باطل،نهضت عدل در برابر ظلم و حرکت صحیح در مقابل ناپاکی و پلیدی است که جنبه های مختلف آن از جمله رهبری،فلسفه،یاوران واصحاب و پیام آوران آن را به یک رویدادهای جاودان تاریخ تبدیل کرده که روز به روز بر درخشش آن افزوده می شود.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, | 16:38 | نویسنده : ف - م |

عاشورا» الگو و سبکی از یک نوع زندگی است؛ الگویی برای همه عصرها و نسل‌ها.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, | 16:32 | نویسنده : ف - م |

الف) ارزش مداحی از منظر مبارک اهل‌بیت(علیه‌السلام)
 

ب) مداحی از منظر مقام معظم رهبری(توصیه‌ها)
 

ج) ویژگی‌های مداحی مطلوب
 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, | 11:36 | نویسنده : ف - م |

در گذشته می‌گفتند که هر تکراری ملال‌آور و رنج‌زاست و آدمی همواره برای گریز از فشار تکرار، در جست‌وجوی امور تازه و صد البته لذت‌آفرین است.

 اما پژوهش‌های تاریخی مربوط به فرهنگ و تمدن‌های متفاوت نشان از فراگیر نبودن این امر داشته است. بدین معنا که در فرهنگ‌ها و تمدن‌های بشری ساز و کار رنج و لذت و راه‌های گریز از رنج و جست‌وجوی لذت یکسان نیست. اقوام و ملت‌ها، رخدادهای تاریخ ساز و
 تمدن آفرین خود را بسته به درجات الم و لذتی که از آن در ناخودآگاهی تاریخی خود نگاه داشته‌اند، در هنگامه‌هایی از سال، از نو تجربه می‌کنند.


 بی‌تردید، این امر یادآوری امر یکه و منحصر به فردی است که تنها یک بار در تاریخ یک ملت رخ نموده و بدین طریق فراتر از رنج و شادی‌ای که به همراه می‌آورد، در پس خود حامل معنایی است. این معناست که می‌تواند در هر بار  با تکرار آن واقعه بازآفرینی شود و برگزار‌کنندگان را در پویه جدیدی از تاریخ قرار دهد. از این نگاه، مجموع نمادها، روایت‌ها، گفتارها و سنت‌هایی که این معنا در آنها متبلور است، فضایی ایجاد می‌کند که بر آن منطق گفت وگو حاکم است.
به همین دلیل نیروی برانگیزاننده این فضا نه منطق تک‌گویی اقتدار که منطق گفت وگوست. از این رو، مراسمی از این دست، در تاریخ به گونه‌ای خودجوش از سوی مردم برگزار می‌شده است.


با توجه به آنچه گفته شد، بار دیگر در آستانه تکرار و باز‌خوانی رخدادی عظیم( محرم و عاشورا) هستیم  که از جمله مهم‌ترین حوادث تاریخ اسلام و به ویژه برای شیعیان آغاز‌گر مرحله‌ای جدید در فرهنگ و تاریخ آنهاست.


 محرم در بطن خود حامل حقیقتی است فرا تاریخی که پیوسته خود را در ورای زمان‌ها و مکان‌های مختلف می‌گستراند و شیعیان با گرامیداشت آن به هستی و هویت خود معنایی جدید می‌دهند. بی‌گمان این حادثه خون‌بار، تاریخ شیعه را امری حماسی کرده است.

 
‌ شیعه همواره فلسفه تاریخ خود را تراژیک و حماسی تفسیر کرده است. تفسیری که پیوسته معنایی را باز آفرینی می‌کند و همین معناست که با وجود گذشت روزگاران، گرد تاریخ بر آن نمی‌نشیند و همواره خود را در افق تاریخ باز می‌نمایاند و به عبارتی نو به نو می‌شود؛ اما در تفسیر شیعی، تاریخ سرانجامی تراژیک ندارد. بدین معنا که در این سنت، امید به ظهور امام عصر(عج) مهر پایانی است بر آن.


بنابراین حرکت عاشورا را نمی‌توان جدای از این فرجام خوش نگریست. به بیان دیگر، محرم آغاز‌گر پویه تاریخی شیعه و ظهور حضرت  مهدی(عج) در حکم تکمیل آن است.



تاريخ : دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, | 11:24 | نویسنده : ف - م |
صفحه قبل 1 ... 10 11 12 13 14 ... 19 صفحه بعد
  • مستندها
  • مرکز فروش لینک